میدونی تقصیر من نیست انگار به مکانی پر از راز و دیوانه برخورد کردم. من از این مکان متنفرم و به بقیه هم خیلی علاقه ندارم. هوم. "دوست داشتن چقدر می تواند سخت باشد؟" وقتی برای اولین بار وارد مدرسه جدیدم شدم، این چیزی بود که فکر می کردم. نمی دانستم روز اول من تبدیل به یک کابوس می شود. به نظر می رسد بقا تنها گزینه من در حال حاضر است. خراب کردم و ناگهان همه با انگشت به سمتم نشانه رفتند و مرا به خاطر کاری که انجام ندادم سرزنش کردند. توضیح دادن یه جورایی سخته.
اطلاعات دقیق...